فرایند خلق شخصیت ارغوان ناخودآگاه بود/ «گاف» اثر نخست من به حساب نمی‌آید

فرایند خلق شخصیت ارغوان ناخودآگاه بود/ «گاف» اثر نخست من به حساب نمی‌آید

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- «گاف» اولین اثر منتشر شده سارا گریانلو است که با تمی روانشناختی به بررسی آسیب‌های اجتماعی می‌پردارد. کتاب که به گفته گریانلو حاصل مواجهه شخصی او با سوژه داستان است، داستان زوجی است که وارد سازمانی مردم نهاد می‌شود و قرار است به خانواده‌های محروم و بی‌بضاعتی که در حاشیه شهر زندگی می‌کنند سر بزنند. با او درباره فرآیند خلق اثرش که به گفته منتقدان نقاط مثبت خوبی دارد، گفتگو کردیم:

مسئله‌ای که سبب شد دنبال چنین سوژه‌ای بروید چه بود؟

گاف حاصل داستان‌پردازی من نیست. تلاش نکرده‌ام داستانی خلق کنم، بلکه به شخص در جریان آن قرار گرفتم و با شرایطی مواجه شدم که شرایط ویژه‌ای به نظر می‌رسید و ارزش نوشتن را داشت. همه چیز بر اساس مشاهده رخ داد. از نزدیک دیدم، لمس کردم و آن را نوشتم.

تجربه زیسته شما در روند نوشتن این داستان چه نقشی داشت؟ از چه جنسی بود و تا چه میزان کمک کرد؟

همیشه اینگونه نیست که بتوانیم هر آنچه را که دیده‌ایم دقیق و موبه‌مو بنویسیم، اما آن را در حافظه ثبت میکنیم و به جزئی از تجربیات زیسته ما تبدیل می‌شود. آنگاه در زمان مناسب از آن‌ها بهره می‌گیریم. از باب نمونه در گذشته مجموعه‌ای از یادداشت‌هایم جمع‌آوری کرده بودم که در جریان نوشتن این اثر مدام به آن‌ها مراجعه می‌کردم و از برخی نوشته‌ها که به پیشرفت روند داستان کمک می‌کرد استفاده می‌کردم. این‌گونه نیست که بگویم این اثر دقیقا حاصل تجربیات زیسته‌ام بوده‌است.

آن مواجهه‌ای که داشتید چطور؟ چقدر اثر گذار بود؟

نوع مواجهه، اصل ماجرا را رقم می‌زند و آنچه که موجب نوشتن شد همان مواجهه بود. من مدتی درNGO فعالیت می‌کردم. عضو گروهی مردمی بودم. آنچه که می‌دیدم با زندگی معمولی ما بسیار متفاوت بود که گویی اگر آن‌ها را نمی‌نوشتم حیف می‌شد و از بین‌می‌رفت.

به اعتقاد برخی منتقدان، کتاب گاف با سایر کتاب اولی‌ها بسیار متفاوت است. کیفیت کار آنقدر بالاست که نمی‌توان اصطلاح کتاب اولی را برای او به کار برد. زمینه‌های شکل‌گیری این اثر چگونه بود که سبب شد کتاب نخست شما کمی بالاتر از سطح کتاب‌اولی‌ها به نظر برسد؟

یکی از بزرگترین معضلات نویسندگان فعلی کمبود مطالعه است. تعداد کتاب‌هایی که خوانده‌اند، ژانر‌هایی که می‌شناسند، یادداشت‌برداری‌هایی که انجام داده‌اند اندک است. به همین خاطر اثر نخست آن‌ها ناقص و ضعیف به نظر می‌رسد. البته گاف کتاب اول من نیست. پیش از آن دو کتاب دیگر در قالب زندگینامه و داستان نوشته بودم. منتها آثاری بودند که ضعیف به نظر می‌آمدند. در حالیکه همچنان مشغول پرداختن به آن‌ها بودم، گاف متولد شد. در قدم اول فکر می‌کنم میزان مطالعه بسیار تاثیرگذار است. قدرت قلم نویسنده‌ها و جنس کار آن‌ها به میزان مطالعه بستگی دارد. همچنین همانگونه که گفتم گاف آنچنان هم اثر نخست من حساب نمی‌آید.

با این حساب شما تعدادی تجربه‌های منتشر نشده، اما با کیفیت دارید.

کیفیتش را نمیدانم. تا زمانی که اثر در معرض نقد قرار نگیرد میزان کیفیتش مشخص نمی‌شود. از برخی‌ها خواستم گاف را بخوانند و نظرشان را اعلام کنند. این اثر از نظر انتشار نخستین کار من بود، اما بازخورد‌های مثبتی از او دریافت کردم. قبل از گاف در حال نوشتن رمان دیگر بودم که ۱۸۰ صفحه آن را نوشته بودم، اما از کسی نخواستم بخواند و به همین خاطر نقدی درباره آن دریافت نکردم. به هر حال یک کار طولانی را تجربه کرده بودم که همین مرا یک قدم‌جلوتر میبرد؛ بنابراین گاف اولین اثر نبود بلکه در واقع سومین اثر من بود.

شخصیت محوری داستان زن کنش مندی است در حالیکه ما معمولاً در داستان‌ها با زن‌های کنش‌مند روبه‌رو نیستیم. آیا این جنس از کاراکتر برایتان محوریت داشت که سبب شد تصویری متفاوت از زن‌ها ارائه بدهید؟

نه. حواسم به این مسئله نبوده است. یعنی اصلاً به این نکته توجه نکرده بودم که اینجا با یک زن روبرو هستیم. من به ارغوان با این خصلت‌ها نیاز داشتم. نیاز داشتم که جسور باشد آنگونه که اصلاً شما متوجه نشوی که او یک زن است. آن زمانی که این اثر را می‌نوشتم اصلاً متوجه این مسئله نبودم و تنها به این فکر می‌کردم که این شخصیت رسالتی را بر عهده دارد که باید انجام دهد. پس از انتشار به این نکته برخوردم که چقدر میان زن‌ها قوی به نظر می‌رسد. اصلا متوجه نیست که یک زن است. حتی در برخی شرایط کار‌های مردانه، اما با ظرافت زنانه انجام می‌دهد. یعنی به کار‌های زنانه می‌پردازد، اما جسارتی مردانه در وجود است. در واقع می‌توان گفت فرآیند خلق ارغوان ناخوداگاه بوده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *