موضوع مهاجرین افغان و چند نکته

موضوع مهاجرین افغان و چند نکته

????این روزها دیدن مهاجرین افغان در خیابان‌های شهر ، نزهتگاه‌ها و بوستان‌های عمومی، مراکز تفریحی و به ویژه وسایل حمل‌نقل عمومی به منظره‌ای عادی تبدیل شده است. همزمان با آن در فضای مجازی، تصاویری از هجوم مهاجران در مرزهای شرقی کشور و آمارهای عجیب و غریب از افزایش زادوولد آنان منتشر می‌شود. تا اینجای کار چند نکته حایز اهمیت است:

????نخست اینکه هنوز مشخص نیست این آمار و اطلاعات تا چه میزان درست است و توضیحاتی که ذیل این اخبار و غالبا با ادبیاتی نفرت‌پراکنانه نوشته می‌شود تا چه میزان صحت دارد؟ تنها مساله عینی چیزی است که به شکل جمعیت متراکمی از این مهاجرین به وضوح در معابر عمومی قابل مشاهده است.

????نکته دوم سکوت منابع رسمی و دولتی در برابر این موضوع است . امری که خود به ابهام بیشتر و زمینه سازی برای شایعات کمک می‌کند.

????دیگرهراسی و غلبه نگاه منفی به دیگری، امری فراگیر در جهان است که بسیاری از دولت‌ها یا نهادهای حقوق‌بشری با برنامه‌ریزی تلاش می‌کنند تا ضمن ساماندهی آن، یا از تبعات منفی‌اش بکاهند یا در سطحی بالاتر، از آن به عنوان یک فرصت استفاده کنند. این بیگانه هراسی در کشور ما شکل حادتری دارد. بخش اول آن ریشه های افراطی تاریخی و روانی دارد ولی بخش دوم آن قابل درک است زیرا شرایط کنونی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کشور ما تاب‌آوری لازم را برای این حجم از مهاجرین، ندارد. به جز این افکارعمومی با مشاهده این وضعیت سعی می‌کند رابطه‌ای معنا دار بین سکوت و انکار در قبال دو جریان مهاجرت بیابد: جریان مهاجرت ایرانی به غرب و جریان مهاجرت افغان‌ها به ایران.

????جامعه ، هم با آن حساب و کتاب ذهنی و هم با استمرار این وضعیت، این نگرانی را هم دارد که در شرایط اقتصادی امروز، این مساله بار مضاعفی را بر دوش شهروند ایرانی بگذارد. این اضطراب و نگرانی وقتی حادتر می‌شود که جامعه، دورنمایی از شفافیت یا برنامه‌ریزی و مدیریت لازم را نیز نمی‌بیند و از آنجا که افکار عمومی هنگام تحلیل پدیده‌ها، از یک‌سو، چندان علاقه‌ای به روش‌های ملال‌آور علمی و آماری ندارد و از سوی‌دیگر، دم‌دستی‌ترین تحلیل در عین جذابیت و اقبال، چیزی دور از ریشه‌ها و علل اصلی آن است، معلوم نیست این نگرانی و تحلیل به چه نتیجه‌ای منجر شود.

????مردم رنجدیده و مظلوم افغانستان، به جز جنبه انسانی و حقوق‌بشری، به لحاظ تاریخی و فرهنگی چیزی جدای از ما نیستند بنابراین آن تبلیغات مبالغه‌آمیز و افراطی راست‌گرایان در غرب و انذاری که در مورد استحاله زبانی و فرهنگی می‌دهند، اینجا محلی از اعراب ندارد. نزدیکی دو ملت و بهره‌مندی آنان از یکدیگر نیز امر مبارکی است بنابراین وقتی از بی‌سامانی و عدم شفافیت و فقدان مدیریت درست، آن‌هم در شرایط بحرانی اقتصادی و اجتماعی کشور سخن می‌گوییم در واقع بیم آن داریم که مجموعه این اقدامات به تشدید نگرانی‌ها و بروز نابسامانی‌های جدی‌تری منجر شود که نه فقط شهروند افغان و ایرانی را دچار آسیب کند که بر آن زمینه تاریخی و فرهنگی مشترک نیز سایه بدگمانی و نفرت بیاندازد. اینجاست که باز نقش مدیریت آشکار می‌شود. مدیریتی که در دو زمینه اطلاع‌رسانی دقیق به افکارعمومی و برنامه‌ریزی متناسب با امکانات و وضعیت کشور محقق می‌شود و مادامیکه مردم آثار آن را نبینند، نه آنان از آسیب‌های بعدی مصون‌اند و نه افغان‌های مهاجر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *