ما و راه بعد از جنگ

ما و راه بعد از جنگ

✍????ممبت باکثال

????در مورد جنگ هشت ساله میان ایران و عراق سخنها بسیار است. این راست است که روحیه تجاوزگر صدام‌حسین و طمع دیرینه به خاک ایران مسبب آن جنگ خانمانسوز شد و این را هم نمی‌توان نادیده گرفت که هم زمان با پیروزی انقلاب ایران، انقلابیون در تریبون‌های رسمی از آرزوی خود مبنی بر نجات ملت عراق و تشکیل حکومت اسلامی در آن سامان پرده برمی داشتند اما در جمع‌بندی کلی حقیقت آن است که در این جنگ، عراق متجاوز بود و جنگ به ایران تحمیل شد.

????این سخن نیز راست است که دو کشور درگیر، در ارزیابی تقدم ملیت بر نژاد و مذهب، اشتباه کرده بودند. صدام می پنداشت که خوزستان عرب زبان، آغوش گشاده‌ای برای ارتش بعث دارد و در این سو نیز از استقبال گرم شیعیان عراق به گاه ورود سربازان ایرانی سخن می‌گفتند. هرچه بود این جنگ با خسارت‌های فراوان برای دوطرف به پایان رسید و رشادت‌های ایرانیان مانع از استیلای ارتش متجاوز شد.

????روایت جنگ یا دفاع در تاریخ هر کشور با ادبیات حماسی شروع می‌شود اما با فلسفه، علم الاجتماع و اقتصاد در تاریخ ثبت می شود. به سخن دیگر کشورها بعد از پایان جنگ مختارند که آن را جنگ را صرفا با همان ادبیات حماسی ادامه دهند یا تصمیم بگیرند آن را محکی برای تشخیص راهی قرار دهند که به تکرار دوباره جنگی زیانبار نیانجامد. اینکه جنگ با جهان‌بینی، فلسفه، جامعه و اقتصاد جامعه چه کرده است و این‌ها برای اینکه دوباره دامان جنگ کشور را نگیرد چه راهی را نشان می‌دهند؟ پرسش‌هایی است که بسیاری از کشورهای درگیر جنگ نمی‌پرسند یا اگر می‌پرسند پاسخی با همان ادبیات حماسی و پیشا‌جنگی، به آن می‌دهند؟

????اکنون چهار دهه از پایان جنگ‌تحمیلی می‌گذرد، حالا می‌توان پرسید ارزیابی تصمیم گیران کشور از آن جنگ چه بوده است؟ دلایل بروز آن و نیز مقاومت سرسختانه ملت در آن برهه چه بود و برای ممانعت از بروز دوباره جنگ یا استمرار آن مقاومت و همراهی مردمی و از همه مهم‌تر جبران وقفه هولناکی که بر مسیر توسعه ایجاد شد، چه اندیشه‌ای شده است؟ آیا نهادهای تصمیم‌گیر، چه در تشکیل و چه در ترکیب؛ به گونه‌ای سامان داده شده‌اند که به گاه بروز خطر دوباره جنگ، مانع از بروز آن و به گاه بروز، مانع از تبدیل آن به هزیمتی ملی و میهنی شوند؟ مشارکت مردمی به هنگام وقوع بحران که مبتنی بر مشروعیت و پذیرش و مستلزم مشارکت مردم در تصمیم گیری هاست تا چه میزان تقویت شده است؟

????آیا هنوز مولفه‌های دینی و مذهبی در کشورهای مجاور مبنای راهبردهای جدی نظامی و سیاسی ماست؟ آیا آرمان و ایدئولوژی مبنای تصمیم است یا واقعیت و امکانات و درنظر گرفتن منافع عینی و زمینی؟ هیجان و عقلانیت در کفه سنجه‌ی احساسات غالب بر کشور چه وضعیتی دارند؟ مشارکت‌کنندگان در دفاع از میهن که هزینه سنگینی برای مشارکت و تحمل درد و رنج داده‌اند اکنون چه ارزیابی از حضور خود دارند؟می‌گویند دموکراسی‌ها با هم نمی جنگند، منطقه و ما تا کجا به این مولفه نزدیک شده‌ایم؟ نگاه ما برای آنکه در تعامل با جهان به سر بریم، توسعه را بر منازعه مرجح بدانیم، روابط با محیط منطقه‌ای و جهانی خود را به سمت تعامل و نه تقابل ساماندهی کنیم، اقتصاد خود را جهانی و همزمان همراهی بدنه مردمی را حفظ کنیم، چه تغییراتی داشته است؟ پاسخ دقیق به این پرسش‌ها نشان می‌دهد که در مواجهه با آزمون تاریخی جنگ ما کدامین راه مرسوم ملتها در دوران پس از جنگ را برگزیده‌ایم؟

????توضیح عکس:ویرانی خانه مسکونی ، محله زرگنده تهران، در پی بمباران هوایی عراق /سبحانقلی کهنبانی/اسفند۶۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *