خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- مرتضی میرحسینی: «اگر اشتباه نکنم اولین‌بار نام علی‌اکبر فیاض را زمانی شنیدم که برای کنکور کارشناسی ارشد رشته تاریخ آماده می‌شدم. کتاب «تاریخ اسلام» او یکی از منابع اصلی امتحان بود و نامش در فهرستی بلندبالا از نام‌ها، کنار کتاب‌هایی مثل «تاریخ سیاسی اسلام» از حسن ابراهیم حسن و «تاریخ تحلیلی اسلام» اثر سیدجعفر شهیدی دیده می‌شد. راستش آن کتاب را بدون شناخت درست از نویسنده‌اش چند بار خواندم و بعد کنار گذاشتم. کتاب را چند بار خواندم، چون در هر صفحه انبوهی از اطلاعات و اسامی را به خواننده‌اش عرضه می‌کند، چنان‌که گاهی به خاطر سپردن آن‌همه نام شخص و مکان نه دشوار، که عملا ناممکن می‌شود. حتی خلاصه‌نویسی از آن هم بسیار دشوار است و تا حدی به بازنویسی کل متن کتاب شبیه می‌شود. چندی بعد از آن بود که در یکی از کتابفروشی‌های – آن زمان پررونق – شهرم به چاپی از تاریخ بیهقی برخوردم که نام مصحح آن هم علی‌اکبر فیاض بود. من تصحیح دیگری از «تاریخ بیهقی» را داشتم و خوانده بودم (گزیده تاریخ بیهقی، انتخاب و شرح دکتر نرگس روان‌پور، نشر قطره)، اما این یکی را هم برداشتم و نگاهی به مقد..

سرشار از شور دانش

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- مرتضی میرحسینی: «اگر اشتباه نکنم اولین‌بار نام علی‌اکبر فیاض را زمانی شنیدم که برای کنکور کارشناسی ارشد رشته تاریخ آماده می‌شدم. کتاب «تاریخ اسلام» او یکی از منابع اصلی امتحان بود و نامش در فهرستی بلندبالا از نام‌ها، کنار کتاب‌هایی مثل «تاریخ سیاسی اسلام» از حسن ابراهیم حسن و «تاریخ تحلیلی اسلام» اثر سیدجعفر شهیدی دیده می‌شد.

راستش آن کتاب را بدون شناخت درست از نویسنده‌اش چند بار خواندم و بعد کنار گذاشتم. کتاب را چند بار خواندم، چون در هر صفحه انبوهی از اطلاعات و اسامی را به خواننده‌اش عرضه می‌کند، چنان‌که گاهی به خاطر سپردن آن‌همه نام شخص و مکان نه دشوار، که عملا ناممکن می‌شود. حتی خلاصه‌نویسی از آن هم بسیار دشوار است و تا حدی به بازنویسی کل متن کتاب شبیه می‌شود.

چندی بعد از آن بود که در یکی از کتابفروشی‌های – آن زمان پررونق – شهرم به چاپی از تاریخ بیهقی برخوردم که نام مصحح آن هم علی‌اکبر فیاض بود. من تصحیح دیگری از «تاریخ بیهقی» را داشتم و خوانده بودم (گزیده تاریخ بیهقی، انتخاب و شرح دکتر نرگس روان‌پور، نشر قطره)، اما این یکی را هم برداشتم و نگاهی به مقدمه‌اش انداختم. چاپ اولش به سال 1350 برمی‌گشت، به همان سالی که دکتر فیاض از دنیا رفت. حتی کتاب چندی بعد از مرگ او آماده چاپ و منتشر شده بود.

امروز که چهارم شهریور است، درست نیم‌قرن از مرگ او می‌گذرد. سال 1377 خورشیدی در مشهد متولد شد و تحصیلات مقدماتی را همان‌جا، زیرنظر پدرش طی کرد. گویا در سال‌های نوجوانی و اوایل جوانی، دوره‌ای در آستان قدس رضوی هم خدمت کرد و بعد برای ادامه تحصیل راهی تهران شد. از دانشگاه تهران دکترای ادبیات فارسی گرفت (سال 1322) و چند سالی همان‌جا ماندگار شد.

کتاب «تاریخ اسلام» را در همین دوره اقامت تهران نوشت و انتشارات دانشگاه تهران هم زمستان 1327 آن را منتشر کرد. کتاب بی‌عیب‌وایرادی نیست و امروزه، بعد از گذشت چند دهه دیگر آن اعتبار قبل را ندارد و اهل فن خطاها و معایب بسیاری برایش برشمرده‌اند. اما آن زمان، یعنی دهه 1320 و تا مدت‌ها پس از آن یکی از چند منبع اصلی در مطالعه و شناخت تاریخ اسلام بود. دکتر فیاض – در کوششی ستودنی و درخور احترام – آن را در پاسخ به نیازی از نیازهای دانشجویان کشور نوشته بود. به قول خودش «این کتاب برای مطالعه دانشجویان سال اول دانشکده معقول و منقول نوشته شده و به‌جای جزوه‌هایی که تاکنون در این درس می‌نوشتند به‌کار خواهد رفت.
بنابراین این تألیف بیش از هر چیز یک کتاب مدرسه‌‌ای است، محدود و مقید به حدود برنامه و بیش از این که جواب برنامه را بدهد و بازگوی حاجت دانشجویان باشد توقعی از آن نباید داشت.»

دکتر فیاض بعد از مدتی به مشهد برگشت و به دستور وزارت فرهنگ، دانشکده ادبیات را در دانشگاه فردوسی مشهد تأسیس کرد. نزدیک به یک دهه هم رئیس آنجا بود. سال‌های پایانی دوران کاری‌اش را در تهران تدریس کرد، هرچند بعد از بازنشستگی نیز در دانشگاه مشهد کلاس‌هایی داشت. چنان‌که گفتم او چهارم شهریور 1350 در مشهد از دنیا رفت و در آستان قدس رضوی به خاک سپرده شد. از او دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد و نیز چند اثر تألیفی به‌جای ماند که «تصحیح تاریخ بیهقی» شناخته‌شده‌ترین‌ آن‌هاست.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *